تهران- ایرنا- هنرمند و پژوهشگر رشته فلزکاری و قلمزنی گفت: ما در میان صدای چکش قلمزنی پدر بزرگ شدیم،
تلاش میکنم این صدا در خانواده ما قطع نشود، هنوز هم وقتی اثر جدیدی را به او نشان میدهم
از اینکه این هنر در خانوادهمان زنده است ذوق میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، ششمین دوره فجر صنایع دستی بهمن ماه برگزار می شود؛
رویش دوباره سرو بخش ویژه این دوره است و قرار است فرزندان ادامهدهنده راه پدران و مادران هنرمند و فعال
در حوزه صنایعدستی و هنرهای سنتی از شهرها و روستاهای مختلف کشور
با شناسایی، معرفی و تجلیل و تکریم برای حفاظت از رشتههای هنری خانوادههایشان تشویق و ترغیب شوند.
در همین چارچوب با مهری فیناستیان هنرمند پژوهشگر رشته فلزکاری و قلمزنی گفت وگو کردیم.
او فرزند استاد سرشناس احمد فیناستیان از پیشکسوتان بنام هنر سنتی قلمزنی است.
او قلمزنی را از سن ۱۸ سالگی نزد پدر آموخته و در دانشگاه سوره و دانشگاه الزاهرا(س) قلمزنی را تدریس کرده است.
فیناستیان دارای مدرک کاردانی نقاشی ایرانی و کارشناسی در رشته هنر اسلامی از دانشگاه سوره
و مدرک درجه ۲ هنری در رشته قلمزنی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
«قلمزنی کار سادهای نیست، قیر آب کردن سختیهای کاری زیادی دارد،
اما به عشق و ذوق رضایت قلبی پدرم که خیالش راحت است اگر چکش قلمزنی از دستش بیفتد
یکی از فرزندانش آن را برمی دارد و قلمزنی را ادامه میدهد و این هنر در خانواده فراموش شود، این هنر را حفظ میکنم.
حتی اگر به نوجوانی برگردم باز همین مسیر هنر قلم زنی را با همه شرایط سختی که دارد ادامه میدهم»
مهری فیناستیان در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره حفظ هنر قلمزنی به عنوان میراث هنری پدرش گفت:
زمانی که دیپلم گرفتم هنوز آزمون کنکور نداده بودم، قبل از بازنشستگی پدرم در سازمان میراثفرهنگی (وقت) مشغول بکار شدم.
پدر آن زمان سرپرست کارگاه قلمزنی در پژوهشکده هنرهای سنتی بود
وقتی هم که دوران قانونیخدمتش تمام شد، تا چند سال در کارگاه تخصصی قلمزنی (به صورت قراردادی) کار میکرد
و من افتخار داشتم زیر نظر پدر کار میکردم و آموزش میدیدم.
وی با اشاره به خاطرات دوران کودکی در خانه پدری گفت: ما در خانه میان صدای چکش و قلم بزرگ شدیم
و به این ضربآهنگ عادت داشتیم، وقتی تصمیم گرفتم در این رشته کار کنم این سبک کار هنری برای من تازگی نداشت،
اما علاقه من به این رشته از همان زمان که نزد پدر کار را شروع کردم بیشتر شد. حس عجیی بود،
مهربانی پدر در کنار سختگیریهای او، آن هم به ظرافت کار روی فلز و قلم زنی، هر دو شیرین بود.
هنرمند رشته قلم زنی توضیح داد: خاندان فیناستیان در اصفهان به قلمزنی مشهور هستند،
عموهای مرحوم من از سرشناسان این رشته بودند و اکنون پسرعموهایم هر کدام به نوعی در این رشته همچنان فعالیت می کنند.
همیشه دوست داشتم این هنر پدر در خانواده ما هم ماندگار باشد و یکی از ما فرزندان آنرا حفظ کند و ادامه دهد،
کاری که پسرعموهایم انجام میدهند.
فیانستیان اظهار داشت: پدر و مادر ما اصالتا اصفهانی و در اصفهان به دنیا آمدند،
اما پدر از دوران جوانی به تهران مهاجرت کرد و برای کار مسیر هنری را انتخاب کرد،
اما مادرم خانهدار است و تمام وقت خود را برای تربیت و تحصیل ما قرار داد.
پدرم با ذوق و شوق بسیار به هنر قلمزنی میپردازد، آثارش بازاری و فروشگاهی نیست،
بلکه معمولا آثار فاخر موزهای و نمایشگاهی خلق کرده است،
بسیاری از آثار او هم اکنون هم در موزههای معتبر کشور در معرض نمایش است.
شوق و رضایت پدرم برای حفظ هنر قلمزنی در خانواده برایم کافی است
فیناستیان بیان کرد: ما چهار فرزند (یک پسر و سه دختر) هستیم،
البته دوسال پیش یکی از خواهرهایم را از دست دادم که خیلی در روحیه پدر تاثیر عمیق داشت.
برادر و خواهرهایم هیچوقت وارد هنر قلمزنی نشدند،
در حوزه های دیگر مانند زرگری، هنر آشپزی و تدریس در دانشگاه با مدارج عالی فعالیت میکنند،
اما من تصمیم گرفتم راه پدرم را ادامه دهم و هنر قلمزنی را همچنان با راهنمایی های پدر به عنوان میراث هنری خانواده حفظ کنم.
هنرمند قلم زنی توضیح داد: پدر در حال حاضر به خاطر کهولت سن نمیتواند چکش دست بگیرد و قلمزنی کند
من راه و هنرش را ادامه میدهم؛ امیدوارم رضایت قلبیاش را جلب کرده باشم.
وقتی اثر جدید را به او نشان میدهم با ذوق من را راهنمایی و ایراد کارم را گوشزد میکند،
همین ذوق و شوق و رضایت او برای حفظ هنرش در خانواده برای من کافی است و همه سختیهای قلمزنی را تحمل میکنم.
وی گفت: من پژوهشگر هنری و کارمند وزارت میراثفرهنگی هستم،
آثاری که تولید میکنم در بخش نمایشگاهی پژوهشکده هنرهای سنتی در معرض نمایش است.
دو فرزند دختر دارم که یکی حدود ۱۳ و دومی ۱.۵ ساله است دختر بزرگم کلاس هفتم است به کار هنری علاقه دارد،
اما الان تاکیدمان این است که به تحصیل و درس و مدرسه بپردازد.
فیناستیان گفت: من ۱۸ سال است که کارمند قراردادی میراث فرهنگی هستم و وضعیت قرارداد شغلیام تغییر نکرده است.
آثاری که تولید میکنم آثرا بازاری نیست، بلکه کارهای نمایشگاهی است و درکنار آن آموزش هم میدهم
در طول سال در کارگاه دو یا گلدان یا صراحی اثار فاخر تولید می کنیم. مثلا یک سپر دوره قاجار را بازساری کردم و چندین ماه وقت گرفت.
وی گفت: امیدوارم دولت و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی علاوه برحفظ و صیانت از هنرهای سنتی
با سیاستهای حمایتی و تشویقی کمک کند هنرهای اصیل ایرانی نسلبهنسل در خانوادههای صاحب هنر هم باقی و زنده بماند و ادامه داشته باشد.
قلمزنی حک عشق بر فلز
احمد فیناستیان متولد اصفهان، از پیشکسوتان هنر سنتی قلمزنی و دارنده نشان درجه یک هنری است،
اگر چه پدر او عطار بود، اما برادران بزرگترش قلمزن بودند. او در سال ۱۳۴۵ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درمیآید
و در سال ۱۳۷۹ از سازمان میراث فرهنگی بازنشسته میشود.
استاد سالهاست در کنار خلق آثار فاخر موزهای، به تدریس قلمزنی مشغول است
و در دانشگاههای سوره و دانشکده میراث فرهنگی (هنرهای دستی) نیاوران تدریس کرده است.
فلز در مقابل این هنرمند پیشکسوت همچون موم است و با هر کوبه کاری و مدام چکش، نقش و نگاری جان میگیرد.
در جنگ که نه، در گفتوگوی فلز با فلز، از زرین و سیمین تا مسین و برنجین، رام نگاه تیزبین و دستان توانای استاد میشود،
مسیری مواج تا خلق اثری فاخر، اثری زاده ذوق و هنر استادی چیرهدست از فلز سرد تا نقشی جاندار و گویا.
استاد فیناستیان اگر چه در ۱۸ سالگی نصف جهان را به قصد پایتخت ترک میکند،اما اصفهان جان و روح اوست.
او که نزد اساتیدی چون محمود فرشیزاده و احمد شهودی شاگردی کرده است،
تا بازنشستگی در سال ۱۳۷۹ هنرمندی اصیل و کارمندی وظیفهشناس در وزارت فرهنگوارشاد اسلامی و سازمان میراثفرهنگی بود.
حضور در دهها نمایشگاه داخلی در استانهای مختلف و همچنین نمایشگاه قرآن، نمایشگاه صنایعدستی و هنرهای سنتی اصفهان
و حضور در نمایشگاههای خارجی از انگلستان، مراکش و اسپانیا تا اکراین، کلمبیا کشورهای آمریکای لاتین، ننشان از نقش و جایگاه آثار استاد فیناستیان است.
خوشرویی و خوشخلقی، تواضع و فروتنی شاخصه بارز استاد فیناستیان است که میگوید
«خودم را استاد قلمزنی نمیدانم و این مردم هستند که تشخیص میدهند چه کسی استاد است یا نه.
هنرمند هرگز به پول نمیاندیشد حتی اگر نیازمند هم باشد.
هنرمند درگیر خلاقیت، آفرینش و حرکت است. همیشه به کم قانع هستم.
خانه سادهای دارم. هرگز خودم را به پول نفروختم. کارهایم در موزهها هستند و این یعنی به دست آوردن آنچه از زندگی میخواستم.
این باعث افتخارم است. من زندگی خوبی داشتهام. با عشق به کارم زنده بودم و هستم و تا دستهایم تکان بخورند کار میکنم.»
سال ۱۳۴۴ ازدواج میکند. یک پسر و سه دختر دارد و دو سال پیش یکی از دخترانش را از دست می دهد،
اما دختر آخرش (مهری) عاشق هنر قلمزنی است؛ شور و شوقی که او را ادامه دهنده راه پدر قرار داده
و اکنون او نیز مدرس دانشگاه و هنرمندی قابل در این رشته است. و برای پدر مایه مباهات و غرور.
قلمزنی نقش خیال هنرمند
در قلمزنی ابزارهای دقیقی به کار گرفته میشوند تا بتوانند با تماس کوچکی بر بدن فلز، نقش دقیق و عمیقی از خود برجای گذارند.
چکش، قلمهای بادامی و ناخنی، گرسواد، پرداز، نیمبر، گرسوم، یکتو و نیمور تنها شماری از آن همه امکانات و وسایلی هستند
که برای خلق یک اثر بکار گرفته میشود.
در فلزکاری مکتبهای جداگانه، با ویژگیهای منحصربهفردی وجود دارند
که هر مکتب باسابقهای مجزا و تاریخی یگانه بخشی از دریای هنر فلزکاری هستند.
مکتب شیراز، اصفهان، تبریز، زنجان، بروجرد و کرمانشاه، هر شهری نقش خودش را و راه و رسم مخصوص به خودش را دارد،
مثلاً در تبریز قلمزنی نوعی از حکاکی است.
در قلمزنی، فلز را بر قیر مینهند تا ضربات چکش به آن آسیب نرساند و سوراخش نکند.
سپس با مداد و پرگار و با استفاده از کاغذهای نقطهدار سوراخ شده پس از تقسیم شیء به چند بخش
با پودر زغال نقش را بر بدنه فلز که از قبل چرب شده است حک میکنند
و آنگاه این دست و ذهن استادی است که آن نقوش را جانی تازه میبخشد.
قلم از چکشی کوتاه به بلندتر بر جادهای از پیش تعیین شده با ضرباهنگی ممتد و یکنواخت سیر میکند؛
گاه به سراغ نقشهای سلجوقی میروند، گاه هخامنشی یا ساسانی،
بیشتر سراغ طرحها و نقوش اسلیمی، ختایی با ابزارهای بس متفاوت، عاجدار و بی عاج بر سینه و فلز میکوبند تا طرحی نو شکل گیرد.