بزرگترین رؤیای تو!
یکی از نخستین بارهایی که به خارج از کشور رفته بودم،
در وین، پیرمردی از من پرسید:
بزرگترین رویای تو چیست؟
گفتم: «معلمی و نویسندگی».
اما به دلیل شرایط اقتصادی حاکم بر کشورم، شغل بازرگانی را برگزیده ام.
پرسید: رؤیاهایت را چند فروختی؟ گفتم: مگر رؤیا فروختنی است؟
گفت: تو رؤیاهایت را به سازمانی که تو را استخدام کرده فروخته ای!
اگر ماهی ٣٠٠ دلار حقوق بگیری یعنی سالی ٣۶٠٠ دلار و طی ٣٠ سال حدود ١١٠ هزار دلار.
تو بزرگترین رویای زندگیت را ١١٠ هزار دلار فروختی!
و من شرمسار از خودم،
مدت ها به آن حرف می اندیشیدم.
محمدرضا شعبانعلی
خارج,کشور,پیرمرد,بزرگترین,رویا,نویسندگی,بازرگانی,فروختن,