⭕️ غلتزدن روی کاکتوسها!
مردی جوان در پارک بزرگ کاکتوس ناگهان تمام لباسهایش را در آورده و به وسط کاکتوسها مىپرد و غلت مىزند!
او را با زحمت بیرون مىآورند و از او مىپرسند: چرا اینکار را کردى؟!
و او پاسخ مىدهد: «در آن لحظه بهنظرم کار خوبى آمد!»
🔸زمانی که از ترس تنهایى با کسى ارتباط داشتیم که ما را به بیراهه کشانده،
در زمان درماندگى از کسى درخواست کمک کردیم که صلاح ما را نمىخواسته،
تلاش براى نگهداشتن فردى کردیم که روح و شخصیت ما را پایمال کرده،
در این شرایط احتمالاً در میان کاکتوسها غلت زدهایم!
ما در آن لحظه این رفتارهاى آسیبزا را «انتخاب» مىکنیم، اما چرا؟!
🔸استفاده از یکسرى الگوها که ممکن است از والدین یا اطرافیان آموخته باشیم،
انتخاب آسانترى است نسبت به فکرکردن و پیداکردن انتخابهاى بهتر!
باور افسردهشدن بسیار راحتتر از
تلاش براى گرفتن حق است!
باور ناامیدى و اندوه و پیروی از دیگران
راحتتر از «تغییر مسیر»
و «شروع مجدد» است!
غلت,کاکتوس,الگو,والدین,اطرافیان,آموخته,انتخاب,آسانتر,فکرکردن,پیداکردن,بهتر,